زمستان است و چشم ڪوچہ از انتظارت ، سپید پرندهے مهــاجرم بڪَو با ڪدام برف مینشینی بر شاخسـار تنهاییام؟
دلواپـس ســرما نباش اینجا از هیــزمِ دل آتشی برایت روشـن ڪردهام
برچسب : نویسنده : hs1363o بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 19 بهمن 1402 ساعت: 13:44